دنیای مطالب

پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 465
  • کل نظرات : 71
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازديد
  • بازديد امروز : 1562
  • بازديد ديروز : 44
  • ورودي امروز گوگل : 156
  • ورودي گوگل ديروز : 4
  • آي پي امروز : 521
  • آي پي ديروز : 15
  • بازديد هفته : 1613
  • بازديد ماه : 8941
  • بازديد سال : 224056
  • بازديد کلي : 572850
  • اطلاعات شما
  • آي پي : 3.142.200.102
  • مرورگر :
  • سيستم عامل :
  • امروز :
  • نظرسنجي
    دوست دارید بیشتر چه مطالبی در وبلاگ بزارم؟
    درباره ما
    دنیای مطالب
    * به وبلاگ من خوش آمدید * *Welcome to my weblog*
    امکانات جانبي

    جملات طنز و جالب

     

    شما هم وقتی اس ام اس رو اشتباهی به یکی دیگه می فرستین

    سکته ناقص می کنین؟!

    .

    .

    .

    پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده

    بعد داییم شیرینی پخش کرده

    به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟

    گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !

    .

    .

    .

    مشکلات از جایی شروع شد که

    به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه !

    .

    .

    .

    همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن

    برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن !

    .

    .

    .

    بنی آدم ابزار یکدیگرند / در اسگل کردن ز هم برترند

    چو عضوی به درد اورد روزگار /  دگر عضوها را خنده و هار هار . . .

    شاعر معاصر

    .

    .

    .

    طرز تهیه کوکو سبزی

    گردن خود را مقادیری کج می نمایید

    با نگاه گربه شرک وار به خواهر خود مینگرید و میگویید دلم کوکو سبزی میخواد!

    یه ساعت بعد حاضر و محیاست !

    نوش جان

    .

    .

    .

    یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه

    میره ۲۰۱۲ PES بازی می کنه !

    زن واسه هضم دلتنگی هاش گریه نمیکنه

    خریـــــــــد میکنه !!! D:

    .

    .

    .

    یه قانونی هست که میگه :

    شما هیچوقت به چیز غیر ضروری احتیاج پیدا نمیکنید

    مگر اینکه اونو داده باشین به یه نفر دیگه .. :|

    .

    .

    .

    من راننده تاکسی بشم

    از اینا می شم که می گم: یه نفر حرکت!

    بعد که یارو نشست می گم: یه نفر دیگه حرکت…!

    .

    .

    .

    خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه

    که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟

    حروم شد نسلمون از بس به جاه گوگل زدیم لخخلمث !

    .

    .

    .

    به دوستم مسیج دادم : تولـــدت مبـــارک ♥

    جواب داده : پیامک ها جای خالی شما را پر نمیکنند ..!

    من  :|
    مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال  =)))))

    همـراه اول ~~> :|

    .

    .

    .

    یکی از مشغله های فکری من تو اینترنت اینه که

    وقتی یکی جمله “بی خیال باو” رو مینویسه منظورش از “باو” چی هست !؟

    ینی چی آخه ؟ میخواد بگه بی خیال بابا ؟ ینی میخواد محاوره ای بنویسه ؟

    چه ربطی به باو داره !؟

    خواهشن اساتید ادبیات فارسی بیان پاسخگو باشن :|

    .

    .

    .

    یکی از آشناها تلوزیون ال سی دی خریده بود

    بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟

    گفت برو بابا ال جیه  الجـــــــــــــــــی !

    .

    .

    .

    وضعیتی شده که

    هر کی نیکی می‌کنه پای لرزش هم می‌شینه!

    .

    .

    .

    امروز فهمیدم چرا دیوار چین جز عجایب هفتگانه ست

    آخه تنها محصول چین هست که بیشتر از ۳ روز دووم آورده !

    .

    .

    .

    مامانم صبح اومده میگه پاشو یه گله مهمون داره میاد

    میگم کیا هستن؟ میگه عمه هات!

    .

    .

    .

    همت کنید همه فوتبالیست های به درد نخورُ که میلیادری پول میگیرن

    بریزیم تو یه DVD بدیم احسان حدادی پرتش کنه وسط بیابون :| :)

    .

    .

    .

    از این بوگیرهای توالت که اسانس کاپوچینو و یا قهوه داره اصلا نخرید

    چون وقتی که میرید کافی شاپ تا براتون قهوه و یا نسکافه میارن، خاطرات زنده می شه!


     

    جملات طنز کوتاه جملات خنده دار

     

    همیشه یادت باشه ، اگه گدا دیدی

    هیچوقت تو دلت نگو راست میگه یا دروغ…بدم یا ندم…آدم خوبیه یا بدیه

    چشماتو ببند و کمکش کن تا وقتی رفتی گدایی پیش خدا

    خدام تو دلش این سوالا رو از خودش نپرسه

    چشماشو ببنده و بهت بده

    .

    .

    .

    عزیزم علاوه براینکه جات خالی نیست

    سر اینکه کی جات بیاد دعواست :) )

    .

    .

    .

    رفیق : این همسرته ؟

    پسر : نه

    رفیق : پس کیه ؟

    پسر : زندگیمه !

    .

    .

    .

    اگر دنیــــــا برعکس بود آدما عاشق نمی شدند

    عاشقا آدم می شدند

    .

    .

    .

    به منشی شرکتمون میگم برو تو پروگرام فایل

    میگه کامپیوترو روشن کنم ؟ :|

    گفتم نه , چند تا سوراخ پشت کیس گذاشتن

    از اونجا سعی کن به حول و قوه الهی وارد بشی :) )

    .

    .

    .

    استاد فیزیک ۲ ما یه استاد جا افتاده و تقریبا مسنی بود…

    به ندرت شوخی میکرد ولی همه دوسش داشتن.

    یه بار سرکلاس وسط درسش یه چیزی رو اشتباه گفت بنده خدا…

    تا آخرای کلاس یه پسر بی مزه هی داشت نچ نچ میکرد می رفت رو مخ همه…

    این شد که استاد موجه ما یهو برگشت با خونسردی تمام گفت:

    کیه داره باباشو صدا میکنه؟؟؟ :) )

    .

    .

    .

    یه سوالی هست مدت هاست ذهن ِ منو مشغول کرده ..

    من میخوام ببینم اونی که داشت زبان فارسی رو اختراع میکرد

    اون روز اول …

    چی شد که تصمیم گرفت قورباغه ق اولش«ق» باشه غ دومش«غ» ؟

    .

    .

    .

    خدایا این همه چاله انداختی توی زندگی ما

    خب یه دونشو مینداختی رو لوپمون !

    .

    .

    .

    دماغتون رو بگیرید و سعی کنید برای ۵ ثانیه بگید «ممممممممم»

    بعله یه همچین کارایی بلدم من !

    .

    .

    .

    بخاطر میخی نعلی افتاد.بخاطر نعلی اسبی افتاد

    بخاطر اسبی سواری افتاد.بخاطر سواری جنگی شکست خورد

    بخاطر شکستی مملکتی نابود شد

    و همه اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود…!!!

    .

    .

    .

    تو کز محنت دیگران بی غمی

    لذت زندگی رو تو داری میبری واقعا !

    .

    .

    .

    اگه یه موقعی تو یه موقعیتی گیر کردین که یکی می خواست بکشتتون زودی بگین :

    >بکش ! بکش راحتم کن معطل چی هسسی؟ د یالا لعنتی !

    تو همه فیلما امتحان خودشو پس داده.

    البته در مورد سیلی پدر کاملا بی نتیجه بوده !

    .

    .

    .

    معلوم نیست این درس عبرت چند واحده لامصب!

    تموم نمیشه…

    .

    .

    .

    اگه کسی بهت گفت دوستت دارم

    آروم بغلش کن ، نازش کن ، سرشو بذار روی شونت و یواش در گوشش بگو :

    اونجایی که تو درس میخوندی ما مدیر مدرسه بودیم !

    .

    .

    .

    نصف عمرم در انتظار پر شدن تاکسی گذشت !

    .

    .

    .

    نفرین نمیکنم …

    خدا ازت بگذره …

    بعدم دنده عقب بیاد از روت رد شه قشنگ له شی!!!!

    .

    .

    .

    یه تاکسی شخصی اومد مسافر بزنه بد تاکسی خطیه نزاشت

    اومد بزور یارو رو برد تو ماشین خودش بد یه کم جلوتر تصادف کرد |:

    کلـــــــید‌ اســــــــرار =))))

    .

    .

    .

    همه حرووف الفبای انگلیسی رو اینطوری یاد گرفتن یا فقط من اینطوری ام؟

    A B C D E F G H I J K elemeno P Q R S T U V W X Y Z

     

    لطیفه خنده دار

    غضنفر داشت گریه می کرد

     باباش پرسید چی شده ؟

     گفت : عاشق شدم !

     باباش گفت : حالا عاشق کی شدی ؟

     گفت : هر کسی که شما صلاح بدونی !

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    یه روز یه مار میره توی حموم زنونه

    همه داد و فریاد می کنند

     ماره میگه : نترسید ، من کبری هستم !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    غضنفر می خواسته مین خنثی کنه

    گوشاش رو می گیره

    پاش رو می ذاره روی مین !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    اگه یه مرغ با یه دلفین ازدواج کنه بچشون مرفین میشه

    اگه یه جغد با یه فوک ازدواج کنه بچشون جوک میشه

     

    اگه یه قو با یه قناری ازدواج کنه بچشون قوری میشه

     و بالاخره …

     اگه یه پروانه با یه شبتاب عروسی کنه بچشون پرتاب میشه !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    به غضنفر میگن :

    چند روزه می بینیم زنت با یه پیکان میره بیرون شهر

     یگه : من نمی دونم مردم این همه بنزین رو از کجا میارن ؟!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    از غضنفر می پرسن : می گذاری پسرت بره دانشگاه ؟

    غضنفر میگه : آره ، به شرطی که به درسش لطمه نزنه !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    غضنفر با یک سرهنگه سوار هواپیما می شن

    غضنفر رو به سرهنگه می کنه میگه :

    ببخشید شما گروهبانید ؟

    سرهنگه میگه نه

    غضنفر همین سوال رو چند بار می پرسه

    آخر سرهنگه خسته میشه میگه :

    بله بابا من گروهبانم

    غضنفر میگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشیدی ؟!!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     از غضنفر می پرسن فرق کچل با هواپیما میدونی چیه ؟

    میگه بابا ما سرمون میشه

    کچل که اصلا فرق نداره !

    هواپیما هم نکته انحرافی است !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    چوپان دروغ گو می میره می ره جهنم

     ازش می پرسن تو کی هستی ؟

     میگه دهقان فداکار !

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    غضنفر یه جسد می بره پزشکی قانونی

    بهش میگن : چطور مرده ؟

    میگه : سم خورده

    میگن : پس چرا زخمیه ؟

    میگه : آخه نمی خورد !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    افسر از سرباز پرسید : چه موقع یک سرباز مى‏تواند بدون اجازه از پادگان بیرون برود ؟

    سرباز : وقتى که مطمئن باشد گیر نمى‏افتد !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    یک فیلسوف آلمانی می گوید : انسان موجود عجیبی است!

     اگر به او بگویید در آسمان ، یکصد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد

     بی چون و چرا می پذیرد . اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند :

     رنگی نشوید ، فورا انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    سال 2200 بچه از پدرش می پرسه :

    من چطوری به دنیا اومدم ؟!

    پدر میگه : از اینترنت دانلودت کردم !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    غضنفر با زنش سوار ماشین بودن و داشتن می رفتن ماه عسل

    یه خارجیه میاد و با ماشینش از کنارشون رد می شه

    و میگه : گود مورنینگ ، مرده هم در جواب میگه : مورنینگ گود

    زنش ازش می پرسه ؟ تو به اون یارو خارجیه چی گفتی ؟

    میگه : هیچی ، اون گفت : سلام علیکم ، منم گفتم : علیکم السلام !!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    سه نفر توی هواپیما برای هم کلاس میذاشتند .

    اولین نفر با موبایل ، دومین نفر با لپ تاپ ، سومین نفر می بینه داره کم میاره

    میره یک دستمال کاغذی رو لوله می کنه میگذاره توی جیبش

    البته یک گوشه از دستمال کاغذی را از جیبش بیرون میگذاره

    بعد می یاد پیش دوستاش یکی از دوستاش ازش می پرسه

    این چیه از جیبت بیرونه ؟!  میگه وای خدای من کی برای من فکس فرستاده ؟؟؟!!!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     غضنفر داشت آب جوش می ریخته توی باغچه!

     بهش میگن : چرا آب جوش میریزی تو باغچه؟؟؟

     میگه : آخه چای کاشتم!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    غضنفر می خواسته آتش نشان بشه

    توی آزمون استخدامی ازش می پرسند:

    اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی ؟

    غضنفر میگه : هیچی تیمّم می کنیم!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    ازغضنفر می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟!

    میگه: نه. ولی یه داداش دارم…..اونم نه!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    غضنفر پاش درد میگیره،قرص مسکن میگذاره تو جورابش!


     

    لطيفه غضنفري

    ازغضنفر می پرسن چه جوری بستني كيم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سيخشو می كشم بيرون

     

    از غضنفر می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می كنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم….. پياده خيلی راهه

     

    غضنفر رفت تعليم رانندگی رفيقش پرسيد چطور بود ؟ گفت : خوب بود ولی مربيه خيلی مذهبی بود . هر طرف من می پيچيدم می گفت يا امام رضا يا ابوالفضل

     

    غضنفر ميره ماشينشو بيمه كنه، آقاهه بهش ميگه ايشااله هيچوقت از بيمه‌تون استفاده نكنيد، غضنفر هم ميگه ايشااله تو هم از اين پوله خير نبينی

     

    ترکه روزه می گيره ۵ دقيقه مونده به اذان روزشو ميشکنه مي گن چرا اينکارو کردی ؟ مي گه خواستم به خدا ثابت کنم که می تونم اما نمی گيرم.

     

    آخری نوبت اصفهانيه می شه ، مياد جلوی قبر كلی گريه زاری می كنه ، آخرش هم با بغض ميگه : شرمنده ، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم . بعد يك چك سی‌هزارتومنی می‌نويسه می اندازه تو قبر ، بيست‌هزارتومن بقيشو برميدارم.

     

    غضنفر بعد از عمليات داشته شهدا رو جمع و توی پلاستيک می کرده بين شهدا يه زخمی بوده که به زحمت ميگه من زخمی هستم شهيد نشدم غضنفر ميگه بيا برو توی پلاستيک شهيد شدی بدبخت داغی نميفهمی.

     

    يه صندلی بوده که هرکس روش ميشسته و دروغ ميگفته بادکنک بالای سرش ميترکيده اصفهانيه ميشينه ميگه مافکر ميکنيم آدمای ولخرجی هستيم بادکنک ميترکه رشتيه ميشينه ميگه ما فکر ميکنيم که آدمای با غيرتی هستيم بادکنک ميترکه غضنفر ميشينه ميگه ما فکر ميکنيم… بادکنک ميترکه.

    جوك غضنفري

    به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر کرده!!


    به غضنفر می گن تا حالا گول خوردی؟ میگه آدم که گول نمی خوره! گول آدمو می خوره!


    غضنفررفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دکمه سبز می زنی چترت باز میشه، یک درصد اگر باز نشد، دگمه قرمز رو می زنی که حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یک جیپ هم پایین منتظرته که می بردت پادگان. حالا بپر.
    غضنفر می پره، دگمه سبز رو میزنه چتر باز نمی شه، دگمه قرمز رو میزنه چتر باز نمی شه، می گه اگه شانس ماست، حالا اگر برسیم پایین جیپه هم رفته


    از غضنفر می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر  احتیاجه می گه ۳ نفر می گن چرا ۳ نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون ، لامپ رو میگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو میچرخوونن


    از غضنفر می پرسن اسم سعدی چیه میگه: … میدون


    به غضنفر میگن صبحونه چی می خوری میگه : تیلید ، میگن ظهر ناهار چی میخوری میگه : تیلید میگن شام چی می خوری میگه : تیلید ، میگن اصلا ولش کن اوقات فراغتت رو چیکار می کنی میگه میشینم نون خورد می کنم واسه تیلید


    به غضنفرمیگن تو پیامبرا به کدومشون ارادات بیشتری داری؟ میگه حضرت سوج میگن : حضرت سوج نداریم که ؟ میگه : خودم دیدم پشت یه ماشین نوشته بود یا سوج


    از غضنفر می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ میگه به من اطلاع ندادن, هنوز نمیدونم دایی شدم یا خاله


    پلیس راهنماییی جلو غضنفررو میگیره میگه: کارت ماشین گواهینامه معاینه فنی بیمه … غضنفر میگه : چیکار کنم ؟ جمله بسازم؟


    به غضنفر گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!…… گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت…… گفت: منظورتون را نمی فهمم!!!….. گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت…… گفت:بازم نفهمیدم!……. گفتند:ای بابا…بابات رخت از این دنیا بربست……. بازم نفهمید!…… آخر سر عصبانی شدند و گفتند : ابله…بابای خرت! مرد……. گفت: خر ما که بابا نداشت!……خودش یکی بود


    غضنفر ۲سال میره سربازی کارتشو که میدن میگه : ای بابا اینو که دارم گواهینامه میخوام


    غضنفر با گوسفنداش دعواش میشه ، واسه چرا می بردشون چمن مصنوعی


    غضنفر زنگ میزنه آژانس انرژی اتمی: میگه..میخوام با دکتور البرادعی …صحبت کنم….. البرادعی: بفرمایید غضنفر میگه: آقای البرادعی شما دکترین ؟ البرادعی میگه: بله من دکترم یارو میگه: پس آخه واسه چی تو آژانس کار میکنی


    غضنفر مى ره خواستگارى به دختره یه بلیط اتوبوس مى ده! بابای دختره شاکى میشه میگه: مردتیکه ی خر این چیه؟ غضنفرمیگه : احمق ارائه ی بلیط نشان دهنده شخصیت شماست


    غضنفرداشته دعا می کرده، میگفته: خدایا مرا نیامرز… میگن: بابا این چه جور دعا کردنه!؟ میگه: آخه دارم شکسته نفسی می کنم


    به غضنفر میگن تا حالا به فاک رفتی؟ میگه: نه… ردیف کنین آخر هفته بریم!!


    غضنفر صبح زود یه لیوان خاکشیر میخوره تا شب ملق میزنه که ته نشین نشه


    به غضنفر می گن سه تا میوه نام ببر که اوّلش (خ) باشه میگه :خیار،خربزه،خاطره.بهش می گن نه بابا خاطره که میوه نیست،میگه  بَه ندیدیش که،چه هلوییه


    غضنفر ماهی خورد میکرد یه دفعه ماهی تکون میخوره ماهی را میکنه تو سطل

    آب بهش میگه: خفه شو بمیر.


    غضنفر  عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچه‌ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی!


    غضنفر  میخ میره تو پاش، نمیتونه درش بیاره با چکش میزنه کجش میکنه 


    به غضنفر  میگن: نفت طلای سیاه است.  غضنفر  فردا یه ۵ لیتری میاندازد گردنش.

    ________________________________________________________

    نظر يادتون نره

    23 جك باحال!

     

    -1دو نفر در طول مهماني كنار هم نشسته بودند و يك كلمه هم با هم حرف نزدند. پس از دو ساعت يكي از آنها به ديگري گفت: پيشنهاد مي‏كنم حالا در مورد موضوع ديگري سكوت كنيم!


    -2 به غضنفر گفتند: ۱۷ شهريور چه روزيه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکر می کنم ۱۵ خرداد باشه!


    -3غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته مي‌برده بالاي ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري،‌ چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت مي‌كرد!


    -4 اصفهانيه موز می‌خوره معده‌اش تعجب می کنه !


    -5 بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمی‌گيريم. علی می‌گه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد !


    -6 غضنفر عقب عقب راه ميرفته، ازش ميپرسند: چرا اينجوري راه ميري؟ ميگه:آخه بچه‌ها ميگن از پشت شبيه آلن دلوني!


    -7 به غضنفر ميگن چرا زن نميگيری؟ ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟!


    -8 باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بيار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بياريش!


    -9 آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون ‌چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاه‌ه‌ ... باز اين سيريش اومد!


    -10 از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟آمريکايي می‌گه: کوپن چيه؟ آفريقايي مي‌گه: گوشت چيه؟ ايرانيه مي‌گه: نظر چيه؟!


    -11 غضنفر يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم.


    -12 مرد: بازهم كه پارچه خريدي؟ زن: مي‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: اين كه چهار متر پارچه است؟ زن با بقيه‏اش هم براي خودم يه پيرهن مي‏دوزم.


    -13 جواد عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني مي‏زنم پك و پوز تو خورد مي‏كنم.


    -14 لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت ميكرده،‌ آسفالت زياد مياره،‌ سرعت گير ميذاره!


    -15 معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم. شاگرد: الف / ب / پ / ت / ث / چهار / پنج / شش / هفت... معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم. شاگرد: ا / بي / سي / چهل / پنجاه / شصت / هفتاد... معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم. شاگرد: آلفا / بتا / ستا / چهارتا / پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج / پنج / شش / هفت...


    -16 تركه مي‌رسه، مي‌خورنش.


    -17 دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم ماهواره نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم!


    -18 تركه خبر داغ مي‌شنود، گوشش مي‌سوزد!


    -19 موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من داريد؟


    -20 تركه چهار تا قالب صابون مي‌خوره تا به مرز خودكفايي برسه!


    -21 تركه نبض بيمار را گرفت و گفت: نمي‌دانم مريض مرده يا ساعت من خوابيده!


    -22 در نيويورك خانم مستر اسميت رفت پيش وكيل دادگستري و گفت: من مي‌خوام از شوهرم طلاق بگيرم. وكيل گفت: بسيار خوب، مانعي ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهيد تا ترتيب كارتان را بدهيم. خانم گفت: زكي! 500 دلار مي‌گيرند كه او را بكشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟


    -23 تركه عينكش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گيج رفت، نزديك بود بيفته!


    نظر يادتون نره

    صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 17 صفحه بعد

    نويسندگان
    تبادل لينک هوشمند

      تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای مطالب و آدرس d-m.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد*از همکاری شما متشکریم*






    به دنیای مطالب امتياز دهيد